فشرده سخنرانی شفائی رفيق محترم ن. کاويانی در کـنفرانـس اروپائی نـهـضـت فراگـــیر
ن. کاويانی ن. کاويانی

 

 

فشرده سخنرانی شفائی رفيق محترم ن. کاويانی در کـنفرانـس اروپائی نـهـضـت فراگـــیر دمـوکراسی و تـرقـی افـغــانـستان در شهـر آرنهم (هــلـند)

۹ سرطان ۱٣٨٦ برابر با ۳۰ ژوين ۲۰۰۷

 

 

 

رفقای عزيز، ياران روزهای دشوار!

درود بر شما،

پيشاپيش می‌خواهم بار دگر تاکيد کنم که خطوط فکری نهضت در بستر گفتمان سازنده و جدی رفقا در سال‌های پايانی سده پيشين به عنوان تفکر نوين سياسی شکل گرفت که بعدها به نام نهضت ميهنی شهرت کسب کرد. رفقا در جريان اين گفتمان داغ و عقلانی به اين نتيجه رسيدند که حرکت جديد سياسی را که بر زمينه جنبش‌های تجددخواهانه، ترقی‌خواهانه و دادخواهانه سده بيستم استوار بوده، آينده نگر و واقع‌گرا باشد، پی‌ريزی کنند. از همينجاست که در نخستين سند پايه‌ای نهضت تاکيد شد، پی‌ريزی نهضت احياء و يا حفظ هيچ يکی از سازمان‌های پـيشين نيست. نشست‌های سال ۲۰۰۱ و ۲۰۰٤ هلند در واقعيت نقطه‌های عطف در زنده گی نهضت بود. بدين ترتيب سرانجام ما امروز به اينجا، يعنی برگزاری همايش اروپائی نهضت فراگير دموکراسی و ترقی افغانستان در سطح تکامل يافته‌تر رسيديم.    

      رفقای عزيز!

ما از نظر زمان و مکان به نسلی از روشنفکران و دادخواهان اجتماعی و ملی تعلق داريم که کارنامه آنها در اوج جنگ سرد که سرزمين ما به مرکز رقابت‌ها و کانون داغ کشمکش‌های قدرت‌های بزرگ تبديل شده بود، رقم زده شده است. ما به نحله‌های از نسل تعلق داريم که در کشور عقب نگهداشه شده و سرزمين استبدادزده جسورانه پرچم عدالت اجتماعی و ترقی را بدوش کشيدند، به جريان عمده سياسی تبديل گرديدند، منشاء خدمات مهم و هم‌چنين اشتباهات شدند که تاريخ در باره آن به داوری خواهد نشست. . . .

به هر صورت رفقای گرامی، بر می‌گرديم به موضوع نهضت فراگير. در حول و حوش نهضت می‌توان زياد سخن گفت. براساس اسناد پايه‌ای نهضت فراگير، نهضتی است مترقی، چپ و دموکراتيک. کارنامه و زمانه مکتب چپ در کشور ما به عنوان مکتب عدالت‌خواه و آرمانگرا سرشار از تجربه غنی است. به باور من جنبش چپ در کشور ما در سه ـ چهار دهه اخير پيش از همه يک نگرش و بينش سياسی بود و اين مکتب از يکسو منشاء بخشی از تحولات شده و از سوی ديگر دچار اشتباهات. امروز برای ما مهم اينست که در دنيای متحول چه چيزهای را بايد از آن کارنامه و زمانه گرفت و با چه چيزهای وداع کرد. به باور من  جنبش ديروز چپ ما پيش از همه با دادخواهی اجتماعی و ملی و حمايت از فرودستان و لايه‌های ميانه جامعه گره خورده و عنصر دموکراسی و آزاد انديشی و هم‌چنين نقش فرديت انسان و خرد نقادانه در آن کم رنگ بود. خوشبختانه افزايش شماری آزادانديشان و دگرانديشان و پذيرش تحول انديشه و خرد انتقادی در نهضت دلگرم کننده است. به باور من با چنين دلگرمی می‌توان اميدوار بود که در جريان تداوم بحث‌های سازنده از جمله در حوزه گفتمان سياسی و عقيدتی بر بحران انديشه و پراگنده گی غالب آمد. از همين جاست که نهضت فراگير در راستای گذار از برنامه‌های شعارگونه به برنامه واقعی که بازتاب دهنده مدل نظام سياسی توسعه باشد، البته بدون نسخه برداری به گقتمان پويا و جدی نياز دارد. به نظر من نهضت فراگير، تافته جدا بافته‌ای از مجموعه روندهای فکری و سياسی کشور نيست، از اينرو می‌تواند با پذيرفتن پلوراليسم در همسوئی با ساير نحله‌های فکری، در يک گفتمان شفاف و سازنده نه تنها بر بحران انديشه غلبه کند، بلکه راه و چاره برای بيرون رفت از بحران که، همه ابعاد جامعه ما را در برگرفته است، بيابد.

مسلماً در اين ميان بايد پذيرفت که جای برای نگرش مطلق‌انديشانه و انحصارگرانه  نيست و هيچکس حقيقت را در انحصار و گرو خود ندارد و هيچ چيزی را نبايد در اين گفتگوها تابو دانست. اما مهم اين است که قاعده بازی را در گفتمان رعايت کرد و هدف از آن سازنده گی باشد.  لحن آرام، دوستانه، شفاف و دور از افترابستن ها و پيش داوری‌ها را پذيرفت.  به باور من ضرور و مفيد است که فعالان نهضت در اين گفتمان شرکت کنند، با طرح انتقادات، نظريات، انديشه‌ها، باورها و ديدگاه‌های خويش طرح خطوط فکری و عقيدتی، رهبردها و رهکارهای سياسی نهضت را که نهضت مستقل است و به آينده نگاه دارد، غنا و تکامل ببخشند و با ساير دگرانديشان و نحله‌های فکری جنبش چپ به گفتگو بنشینند. البته روشن است که اينجا بحث علمی مطرح است نه جدل. بديهی است که آزادی، عدالت و حقيقت در انحصار هيچ گروه و هيچ کس نيست. اگر شخصی يا سازمانی مدعی شود که حقيقت در نزد اوست، اصلا به بحث ضرورت نيست. . . 

بايستی دموکراسی درون نهضت و آزادی انديشه را گسترش داد. اين امر به معنای عبور از وضعيت موجود و منافع گروهی و پايان دادن به تفرقه و پراگنده گی نيز است. من به اين باور هستم که در يک نهضت دموکراتيک جا برای تعبد، شيوه مريد و مرشد و سنت توکل و حذف دگرانديشان نيست.

بهر صورت رفقای عزيز، چهارچوب فکری نهضت با بهره گيری از خرد جمعی در روند گفتمان جدی شکل گرفت و در پی آن ساختارهای تشکيلاتی سازمان پی‌ريزی شد. شما امروز چنين چيزی را در اختيار داريد و اما پرسش بنيادين اينست که چگونه می‌توان نهضت فراگير   دموکراسی و ترقی افغانستان را تکامل بخشيد و به کارآئي آن افزود و به معنای واقعی کلمه آنرا فراگير ساخت.

به نظر من، در اين فرايـند به چند نکته زير بايد توجه کرد.

نخست در حوزه عقيدتی: به نظر من در اين حوزه بايستی  به آزادی و تحول انديشه، "فرديت" به عنوان يک ارزش مستقل اجتماعی و خرد نقادانه باورمند بود و از اين زوايه چهارچوب فکری نهضت و تاريخ مکتب چپ کشور را به بازنگری گرفت. بدون ترديد برداشت‌های ايدئولوژيک و قالبی از گذشته کارائی ندارد و موجب افتراق می‌شود. البته نقد در اين حوزه را نبايد به معنای نفی و جعل گذشته و يا تقديس آن گرفت. فعالان نهضت در جريان بحث‌های جدی می‌توانند نتيجه‌گيری کنند که با چه چيزها بايد خدا حافظی کرد و چه چيزها را نگه داشت و تکامل بخشيد.  در اين راستا می‌توان از وسايل و امکاناتی چون برگزاری سيمینارها، نشست‌های پالتاکی و براه انداختن تارنمای انترنتی که در آن آزادی انديشه و اخلاق گفتمان رعايت شود، مدد گرفت.

دوم در حوزه سياست: به باور من، نهضت که اکنون از ساختار تشکيلاتی، چهارچوب فکری و اسناد پايه‌ای برخوردار است، نبايد از کنار حوداث بگذرد. نهضت به عنوان يک سازمان پويا وقتی می‌تواند تاثيرگذار و رشد يابنده باشد که از وضع تحليل روشن داشته باشد و در رابطه به آن اعلام موضع کند. بهتر است که نهضت در اين حوزه به امروز و آينده نگاه کند و بر کثرت‌گرائی، انتقال قدرت به نهادهای انتخابی، روند توسعه ملی و تجدد، آزادی و دموکراسی و رد خشونت تکيه زند. در اين حوزه رويکرد به نظام سياسی يکی از مسايل جدی است.

سوم در حوزه تشکيلاتی: با انتخاب ارگان رهبری نهضت در اروپا که قرار است امروز در همين نشست پياده شود، ساختار تشکيلاتی آن تکميل می گردد. به نظر من ساختار تشکيلاتی نهضت، همراه با اساسنامه آن به بازنگری جدی نياز دارد. تـورم تشکيلاتی، سلسله مراتب رهبری، چند مرحله بودن انتخابات... موانعی است در برابر پيشبرد کار موثر و تامين مشارکت مستقيم اعضای نهضت و هواخوان آن. ساختار تشکيلاتی را به نحو سازمان داد که از يک طرف پـيشبرد امور را ساده و آسان بسازد و از سوی ديگر رهبری جمعی و مشارکت فعالانه اعضای سازمان را تامين کند و در امر شکل‌گيری يک نهضت مدرن و آينده‌نگر،  تنظيم  و تدوين رهبردها و رهکارهای سازگار با نيازهای امروز جامعه ياری رساند. در يک نهضت مدرن و دموکراتيک جا به کورکورانه پذيرفتن دساتير و فرکسيون بازیهای تشکيلاتی وجود ندارد. در چنين تشکيلات ديگر روح سانتراليسيم دموکراتيک حاکم نيست، استـقلال انديشه و رای، اعلام ديدگاه‌ها و مواضع حق هر عضو است. البته آنچه که مربوط به ديدگاه‌ها و مواضع سياسی افراد و جناح‌ها است به معنای فرکسيون تشکيلاتی نيست.قرار است که در همين نشست ارگان‌های رهبری اروپائی نهضت فراگير برگزيده شود. به نظر من سازمان اروپائی نهضت فراگير دارای ويژه گی‌هایی است و از آنجمله حضور شمار زيادی از روشنفکران و فعالان چپ که از تجربه و تحصيلات بالا همراه با امکانات بيشتر مطالعه، پژوهش و آموختن تاريخ، فرهنگ و تجارب کشورهایی که در آن زنده گی می‌کنند، و از جمله تجربه ملت و دولت سازی، بازسازی بعد از جنگ جهانی دوم، نظام‌های پارلمانی، پارلمانتاريسم و احزاب سياسی، تقسيم قدرت در خط افقی و عمودی، حقوق شهروندی، خودمختاری فردی .... می‌باشند.

همچنان بايد به ياد داشت که شماری از نخبگان و روشنفکران ساير نيروها، سازمانهای سياسی و نهادهای فرهنگی نير در اروپا حضور دارند، که بخشی از آنها طرف گفتمان نهضت فراگير نيز است.

به باور من خاستگاه جنبش چپ در افغانستان در دهه شصت سده بيستم، حوزه روشنفکری بود. چپ در جنبش روشنفکری و دانشجوئی جايگاه مهم و چشم‌گير داشت، دانشگاه کابل و اتحاديه محصلان يکی از کانون‌های فعال نهضت چپ بود. جنبش روشنفکری افغانستان در امر معماری و مهندسی امروز و فردای کشور، حفظ و انتقال فرهنگ معنوی و ارزش‌های متعالی نقش با اهميت دارد.

از اينرو  کار در ميان روشنفکران، پيش کشيدن و برگزيدن آنها در ارگانهای رهبری از اهميت ويژه برخوردار است. از اينجاست که نگاه من به ارگان‌های رهبری نهصت در اروپا که در آن وزنه درس‌خوانده گان و روشنفکران سنگين است، بيشتر اين است که آنها بايستی مرکز را در حوزه سياست‌گذاری، انتقال انديشه و تجربه ياری رسانـند. اما آنچه مربوط به کار در ميان لايه‌های اجتماعی جامعه است، قبل از همه به درون کشور بر می‌گردد.در فرجام من بار ديگر طوريکه در نشست بزرگ آرنهم چند سال پيش تاکيد کردم، يادآور می‌شوم که نسل جديدی از کادرهای نهضت پيش آيند و در عمل مسؤوليت بـيشتری بعهده بگيرند. اين امر ريشه در برخورد دموکراتيک وآينده نگری به مساله دارد و تسلسل نسل‌ها و انتقا ل تجربه و دانش را تامين می کند و موجب ادامه کاری و تداوم مبارزه ميگردد. مسلما تدوام مبارزه با پيوستن نسل جديد يعنی خون تازه پيوند تنگاتنگی دارد.

 

به آرزوی موفقيت کنفرانس!

پيروز باشيد!

 

 


July 3rd, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها